55-در ترجمه افعال مقاربه از الفاظی نظیر «تقریبا،چیزی نمانده،نزدیک بود،نزدیک است،...» استفاده می شود وخبر آن معادل مضارع التزامی فارسی است.:(تکادالوردة تتفتح: نزدیک است که گل شکفته شود.)

56-فعل مضارع بعد از افعال شروع را می توان بصورت مصدر ترجمه کرد.مانند:

(أخذ الشاعر ینشد قصیدة= شاعر دست بکار سرودن قصیده ای شد.)

57-هرگاه اسمی هم صفت و هم مضاف الیه داشته باشد در جمله سازی فارسی اول صفت بعد مضاف الیه می آید اما در جمله سازی عربی اول مضاف الیه سپس صفت می آید: مانند:

(دوست عزیز من: صدیقی العزیز) (خانه زیبای سعید: بیت سعید الجمیل)

58-کلمه «کل» هرگاه به اسم نکره اضافه شود معنی«هر» در صورتی که به اسم معرفه اضافه گردد معنی «همه» می دهد:مانند:(کل طالب:هر دانش آموزی)(کل الطلاب:همه دانش آموزان)

59- پاره ای از افعال با حرف جر خاصی بکار می روند .باید توجه کنیم که به ترجمه این حروف نیازی نیست،مانند: (عزم علی: تصمیم گرفت)(بحث عن: جستجو کرد)(شعرب: احساس کرد)

(أخذب: گرفت)(حصل علی: بدست آورد)(سخر من: مسخره کرد)

60-فعل«قام»همراه «باء»جاره بمعنی «انجام داد،پرداخت» بکار می رود. مانند:

(قام الطالب بتلاوة القرآن: دانش آموز به تلاوت قرآن پرداخت.)

61-ممکن است فعلهایی دریک معنا لازم و در معنای دیگری متعدی باشد(با حرف اضافه یا بدون آن).

لازم: جاء(آمد)، اتی(آمد)، قام(ایستاد)، ذهب(رفت)، نهض(برخاست)،

متعدی:جاءه(نزداوآمد)یا جاءب(آورد)، اتی ب(آورد)، قام ب(پرداخت)، ذهب ب(برد)، نهض ب(اقدام کرد)

62-گاهی یک فعل با دو حرف اضافه (حرف جر) مختلف معنای متضاد دارد. مانند:

(رغب فی:«تمایل پیدا کرد» رغب عن:«روی گرداند»)(دعاله:«برایش دعا کرد»دعاعلیه:«اورا نفرین کرد»)

(قضی له: «به نفع او حکم کرد» قضی علیه: «محکوم کرد»)

63-در ترجمه ضمیر فصل از تعابیری چون«تنها،همان است، آن است که، چنین است» استفاده می شود.

توجه: ضمیر فصل ضمیر منفصل مرفوعی است که بین مبتدا و خبر یا اسم و خبر معرفه قرار می گیرد.

مانند: (و الله هو الغنی الحمید= و تنها خداست که بی نیاز و ستوده است.)

64-در ترجمه عباراتی که دارای کلمه«إنما» است از تعابیری چون«فقط،بی شک،تنها....»استفاده می کنیم.

مانند: (إنما العزة لله و رسوله و للمؤمنین= عزت فقط از آن خدا و پیامبرش و مؤمنان است.)

65-علامت «ین»میان مثنی وجمع مشترک است در هنگام ترجمه به حرکت نون و ماقبل«یا» ویا قرائن موجود در جمله دقت کنیم.

66-علامت قید حالت در زبان فارسی «ان،ا،با(پیشوند)و...»است: (دانش آموز خندان و باشتاب آمد.)

67-وظیفه حال، نشان دادن حالت و چگونگی فاعل و مفعول در حین انجام فعل است.

68-در ترجمه جمله های حالیه ابتدا عبارت «درحالیکه» را می نویسیم، آنگاه خود فعل، معمولا طبق الگوی زیر ترجمه می شود.

توجه: باید دقت کرد که زمان جمله حالیه، متأثر از زمان جمله قبل از خود است.

ماضی+ماضی= ماضی بعید و یاماضی ساده  (خرج المعلم و قدعلمنا أشیاء کثیرة: معلم خارج در حالی که مطالب بسیاری را به ما آموخته بود.)

ماضی+مضارع= ماضی استمراری

(جاءت المعلمة و هی تتکلم باللغة العربیة: معلم آمد در حالیکه به زبان عربی سخن می گفت.)

69-در ترجمه «تمییز نسبت» دقت کنیم که تمییز در اصل بصورت مبتدا (اغلب در جمله های اسمیه: هی أکثر منی صبرا)، ویا فاعل (در جمله های فعلیه و اغلب همراه فعل لازم : إشتهر هذا الطالب جهدا) ویا مفعول (اغلب همراه فعل متعدی : فجرنا الارض عیونا) می آید.

70-در جملاتی که تمییز پس از اسم تفضیل می آید گاهی می توان آن دو را بصورت یک کلمه ترجمه کرد.

(هو أحسن آخلاقا: او از نظر احلاق نیکوتر است= او خوش اخلاق تر است.)

توجه: چون در این موارد تمییز در اصل مبتدا است از این رو می تواند به شکل جمله اسمیه ترجمه شود.

71-گاهی تمییز را می توان بصورت مبتدا یا فاعل یا مفعول ترجمه کرد.

(هی اکثر منی صبرا=صبر او از من بیشتر است.)(طابت الطالبة خلقا=اخلاق دانش آموز نیکو شد.)

(فجرنا الارض عیونا= چشمه های زمین را شکافتیم.)

72-گاهی با آوردن تعبیراتی از قبیل «از لحاظ،از نظر،...» تمییز را ترجمه می کنیم:

(ملئ قلبی ایمانا= قلبم از ایمان پر شد.) (کفی بالله شهیدا: خدا از نظر گواه و شاهد بودن کافیست.)

73-در ترجمه مفعول مطلق دقت کنیم که این کلمه، نظر به فعل جمله دارد نه فاعل یا مفعول آن.

74-مفعول مطلق در زبان فارسی از جمله قیود بشمار می رود در ترجمه آن به نحو ذیل عمل می کنیم:

الف-در مفعول مطلق تأکیدی از قیود تأکیدی چون:«کاملا،حتما،قطعا،بی شک و...» استفاده می کنیم.

(کلم الله موسی تکلیما: خداوند با موسی، قطعا سخن گفت.)

ب-در مفعول مطلق نوعی از قیود بیانی مانند:«به نیکی،بسیار،سخت،همچون،مانندو...» بهره می گیریم.

(فاصبر صبرا جمیلا=به نیکی صبر کن.)(المسلم یکرم ضیفه اکراما بالغا:مسلمان مهمان خود رابسیار احترام می کند.)(إن تقرضواالله قرضا حسنا یضاعقه لکم:اگر به خداوند نیکو قرض دهید آنرا برای شما چندبرابر می کند)

توجه: در این مفعول مطلق دقت کنیم از ترجمه این مصادر منصوب بصورت مفعول بپرهیزیم.

75-لای نفی جنس به معنای هیچ می آید.مانند:

(لالباس أجمل من العافیة: هیچ جامه ای زیبنده تر از سلامت نیست.)

76-در ترجمه مفعول له از کلماتی مانند«برای،به خاطر،به جهت و...» استفاده می شود.(علوم انسانی)

مانند:(سل تفقها ولاتسأل تعنتا: برای دانستن سؤال کن نه بخاطر رنج و زحمت دادن.)

77-در استثنای مفرغ گاهی می توان جمله را بصورت مثبت و مؤکد نیز ترجمه کنیم.مانند:

(ماجاء الا هذا الطالب: فقط این دانش آموز آمد.(بجای اینکه بگوییم: نیامد مگر این دانش آموز))

78-فعل تعجب بروزن«ماأفعل» در ترجمه فارسی بصورت«چقدر...ویاچه...»ترجمه می شود.(علوم انسانی)

(ماأحسن الدین و الدنیا إذا اجتمعا: چه نیکوست دین و دنیا آنگاه که باهم جمع شوند.)

توجه:برای تبدیل «صیغه تعجب»به گذشته(ماضی) می توان میان«ما»و فعل تعجب فعل«کان» قرار داد.

(ما کان أجمل السماء: چقدر آسمان زیبا بود یا آسمان چه زیبا بود.)

*هنگامی که «کان» میان«ما»ی تعجب و فعل تعجب قرار می گیرد زائده است و ترکیب ندارد.

79-هنگام ترجمه به انواع(من و ما) توجه کنید:

معنای اسامی موصول «من وما» به ترتیب(کسی که،کسانی که و آنجه) می باشد.

معنای اسامی استفهام «من و ما» به ترتیب(چه کسی و چه چیزی)می باشد.

معنای اسامی شرط «من و ما» به ترتیب (هرکه،هرکس،وهرچه) می باشد.

80-درترجمه معدود فقط یک حالت وجود داردوآن مفرد است:(خمسةکتب:5کتاب)

81-اعداد ترتیبی عبارتند از:«اول،ثانی،ثالث،رابع،خامس،سادس،سابع،ثامن،تاسع،عاشر،حادی عشر، ثانی عشر ...» (قرأت الصفحة الثانیه من الدرس الثالث= صفحه دوم از درس سوم را خواندم.)


منابع :

1.   کتاب صرف ساده، موسسه انتشارات دار العلم قم

2.   http://arabmaz.blogfa.com/post-48.aspx

 

همچنین ببینید :

نکاتی پیرامون فن ترجمه 1

نکاتی پیرامون فن ترجمه 2